چند روزی همقدم با شهید عابدینی-7
پاسخ علی به سردار سلیمانی برای ایستاده نمازخواندنش چه بود؟
علی رو کرد به حاج قاسم و گفت: آیا وقتی فرمانده لشکر وارد چادر می شود من نشستهام؟!
علی رو کرد به حاج قاسم و گفت: آیا وقتی فرمانده لشکر وارد چادر می شود من نشستهام؟!
وقتی خبرنگار گفت که می خواهد به عنوان فرمانده گردان خط شکن با او مصاحبه کند، علی با نگاهی اشک آلود گفت: بروید سراغ خط شکنان واقعی.
با هم می نشستند، با هم غذا می خوردند و با هم برای رزم آماده می شدند و تو نمی توانستی بفهمی کدام یک فرمانده است و کدام یک غیر فرمانده.
برادر سعید شهید شده بود و نفرتی عجیب از عراقی ها همه وجود سعید را فرا گرفته بود...
مدت ها بود که این سوال که چه کسی لباس های حاج احمد و علی را می شوید، ذهن محمد را درگیر کرده بود تا اینکه...
حضور علی در جبهه، جوانان روستا را تشویق می کرد که یکی پس از دیگری راهی مبارزه و جنگ با دشمن بعثی شوند تا جایی که 45 تن از میان رزمندگان آن دیار به شهادت رسیدند.
آدرس خانه مادر در همه این سال های چشم انتظاری تغییر نکرده بود تا اگر بهنام بازگشت، بداند که کسی به انتظارش نشسته است.